۱۳۸۸ آذر ۱۹, پنجشنبه

بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فر گرد *اندیشمندان*


●_ بعُد سوم آرمان نامه ارد بزرگ_ ●
●_ فرگرد اندیشمند _●
__________________
هرکه را جامه پارسا بینی
پارسا دان ونیکمرد انگار
ور ندانی که در درونش چیست
محتسب را دررون خانه چکار .
* گلستان سعدی
__________________

در پیرامون ما همواره انسانهای بسیاری زندگی میکنند که شاید شناخت هریک ویک به یک آنان برای ما مقدور نباشد اما اگر انسان فردی باشد که به آدمی وافکار واندیشه های او اهمیت داده از انسا نهائی باشد که آشنائی با نوع تفکر مردمی حال هرانسانی در هر مقام و سن وجایگاهی که هست ,خشنود میشود آنگاه شناسائی مردم برای او خود نوعی کار وعلاقمندی محسوب میشودوتنها کسانی به آن توجه کرده واهمیت میدهند وبه کسانی باز میگردد که بنوعی از شناخت آدمی وجهان فکر ودهن واندیشه وروح انسانی مردمان امروز , بنوعی با کار یا حرفه ی آنان مربوط میگردد چون جامعه شناسان وانسان شناسان وراونشناسان و اگر در زمینه کاری نباشد وعلاقمندی فرد به شناخت آدمی ومسائل پیرامون آن باشد اینگونه افرادی نیز از دسته مردمان اندیشمندی هستند که بتنوعی شناخت بشر را لازمه شناخت درست زندگی می دانند ومسلم است که این اندیشه بدی نیست ونمیشود گفت از سر بیکاری به چنین علاقمندی غیر طبیعی علاقمند است چرا که بدین گونه نیست وعلت آن این است که کسی که زندگی برای او مهم باشد میداند شناخت آدمی نیز در مجموعه مسائلی که در رابطه با زندگی باشد همانقدر مهم است که شناخت ماهیت اصلی خود زندگی.
شاید بپرسید چرا ؟!
آنچه شخص است این است که آأمی نمیتواند در زندگی تنها ی تنها وبدون رابطه با دیگر اسنانها زندگی کند اینکه شخصی در خانه ای بصورت مجردی هم زندگی کند با ز دلیل بر قطع رابطه ی او با دنیای بیرون وارتباطات ناشی از زندگی روزمره نیست مگر اینکه بطور کامل درخانه خود را زنانی کرده باشد وهرگز از خانه خارج نگردد که این نیز غیر ممکن نمیناید چراکه برای گذران زندگی به هیچ چیز نیاز نداشته باشد به مواد غذائی ودگیر نیازهای روزمره زندگی نیازمند است واگر از طریق کسی نیز این مایحتاج برای اوفراهم گردد باز این خود داشتن ارتباطی با دنیای بیرون است که به وسیله ی این شخص ارتباط برقرار میگرددواز جانب او بالاخره آنچه لازمه دانستن از دنیا ی حداقل پیرامون خود را توسط همین شخص ازاو شنیده ونیاز های دانستنی خود را نیز میداند مثل اینکه مواد غذائی بالاخره باید خریده شود ومبلغی باید بابت آن پرداخت گردد که او نیز می بایست یا خود گنجینه ای از پول داشته باشد که نیاز به بیرون رفتن وکار نداشته باشد یا ازطریق کس کسانی مایحتاج او خریده وبه او داده شود درهرشکل حتی اگر شخص خدای نکرده مریض رختخوابی هم باشد افرادی در دورادور او هستند که اواین ارتباط را بگونه ای هرچند محدود حفظ کند. یک شخص اگر حتی فردی باشد که بعللی مجبور باشد درخانه سر کند باز دلیل براین نمیشود که خود رااز لحاظ فکری در دری بسته نگاهدادر ومیتواند توسط تلوزیون و خواندن روزنامه وخواندن کتاب همچنان به اموزش فکری خود ادامه داده واندیشه تعالی را درخود پرورش دهد وخود شخصی باشد که دنیای پیرامون خود را بدرستی مینگرد ودیدگاهی مختص بخود را داشته واز آن بهره ور گردد وبه نیکی زندگی نماید چرا که اندیشه درست نوریست پیشاروی هرآنگه در تاریکی جهان جهل راه پیش برده ومسیر رفتن خود را نمی شناسند ویا درگیر باز شناسی راهای زندگیست که با آموزش فکری خود بسیار میتواند راه های عبور خود را همواره کرده بدرستی بداند بکدامین راه بهتر است راهی شده به تعالی فکری وروحی واندیشه رسیده وهمواره بقدرت فکر واندیشه چراغی دردست ودیده ای روشن از فکر واندیشه داشته ودرتاریکی های زندگی درمانده باقی نماند که اگرچه گاه اندیشمندی نیز سرگردانی هائی را در طول زندگی از سر میگذراند اما آنچه یاور است قدرت اندیشه ونیروی ذهنی وفکری اوست وزندگانی را بسیار زیباتر میبیند که بسیاری در مشکل وگرفتاری قادر بدیدن حتی پیش روی خود نیز نیستند چه رسد به زندگی وزیبائی های آن , هرچند که اندیشمند با بسیاری مشکلات از سوی خود دنیای مردمی روبروست وبسیار با مخالفتهای نادانی مواجه میگردد به شعر نیما یوشیج توجه بفرمائی که خود این گویای این مطلب نیز هست:

_____ ــــــ می تراود مهتاب_از: نیما یوشیج

* ___
همراه با ترجمه ی انگلیسی ___-:

میتراود مهتاب , میدرخشد شب تاب
نیست یکدم شکند خواب به چشم کس ولیک
غم این خفته چند...خواب درچشم ترم میشکند

Trikning the moonlight
Bringhet the glowworm.
Not is dream to onse eye an hour,but
The sadness of this sleep-head
That`s sleeplessness in my tearful eye.

نگران بامن ایستاده سحر, صبح میخواهد ازمن
کز مبارک دم اتو, این قوم جان باخته را, بلکه خبر

Dawn is anxious along with me
Morning requests to me.
I bring of his blessed breeze news the nation were
Beredved of Their possession

وبه جان دادمش آب , ای دریغا ,به برم میشکند.
دستها می سایم , تادری بگشاید

I irrigate it with heartliy
Oh! That rose faded by my side.
My hands serche for opning ray of hop

بر عبث که به کس در آید
درودیوار بهم ریخته شان بر سرمن میکوبد

But my wuest is vain for
One who opens ray of hop
Not only slove their problem
But also make problem.

می تراود مهتاب , میدرخشد شب تاب
مانده پای آبله از راه دراز
بردم دهکده مردی تنها

Teickling the noonligt
Brighten the glowworm
An alone man with blister foot in the long way
Standa near the village

کوله بارش بردوش , دست او بر در, میگوید باخود:
« غم این خفته چند , خواب درچشم ترم میشکند!»

With the knapsacke upon his shoulder
His handonthe door, telling himself
( The sadness of this sleepy-head )
(That`s sleep nessness in my tearful eye);

__________* نیما یوشیج*_____________

وبراستی درچشمان کسی که اندیشه های بسیار را داشته ودرزندگی بیش ازدیگران برآنچه هست آگاهی داشته وغم را بیشتر میبیند ودرد را بیشتر احساس میکند خوابی نیز نیست. و حال آنکسی که بطور معمول وطبیعی با دنیای خارج ازخانه مجبور به زندگیست نیازمند این است که اطرافیان اصلی زندگی خود از جمله اشنایان نزدیک .فامیل .همکاران .رئیس .بانک وعوامل بانکی ودیگر اداره جات دولتی را که روزانه بآ ان سروکار دارد بشناسد حتی نیاز به شناختن بقال سرکوچه هم نیاز ماست چراکه ما مسلما از کسی خرید نمیکینم که ازاو خوشمان نیاید ویا از رفتار ورقم اجناس او راضی نباشیم پس می بینید در سهل وساده ترین شکل زندگی ما نیازمند شناخت همدیگریم وهرکسی درطول زندگی خود شناختی از دنیا ی پیرامون خود وآدمیان دورادور خود دارد کولی اندیشمندی را شناختن خود برای شناخت بیشتر اندیشمند بودن را هم نیاز دارد .و کسی بدنبال این شناخت خواه درست خواه غلط میرود که نیاز او به شناخت ایجاب میکند که دیدگاههای متنوع جامعه را دنبال نموده وبا |آنسائی با گروهای مختلف فکری در سطوح مختلف دانش آشنا شود واین شخص هر آنچه را بااین پیگرد فکری خود در ذهن میپروراند از هرکس وهرچیزی مسلما سازنده افکار ذهنی ودرونی او ست.
______رهگذر شب( شبگرد) از فرزانه شیدا: ______


قدم درکوچه های شب گذارم
به گامی کوچه ها را می سپارم

نمیدانم بدنبال چه هستم
هدف یا مقصدی ثابت ندارم

مرا امشب محیط خانه تنگ است
پریشانم , ملولم , بیقرارم

زاینرو من زدم از خانه بیرون
که شب را درخیابانها سر آرم

خیابان تهی غرق سکوت است
فقط من عابر این رهگذارم

درمیخانه هابستند ورفتند
ولی پیمانه ای آید بکارم

که مستانه روم در کوی وبرزن
بگریم نیمه شب برحال زارم

منم آن غمدل شبگرد وتنها
که آرامی ندارد روزگارم

کنون دراین شب پائیزی وسرد
منم آواره ای ،غمگین وشبگرد

سکوت خالی این کوچه ها را
صدای پای من امشب فنا کرد

کنون تنها به اشکی غمگنانه
خموشم در نداری های همدرد

مرا تنهائی وبی همزبانی
به شبها رهگذار کوچه ها کرد.


فرزانه شیدا*
14/11/1362جمعه بهمن ماه
_______________________________

وچون کسی درخود احساس نیاز کرده وبدنبال به شناخت اندیشمندان وبزرگان وعلما میرود ودراین اندیشه است که از فکر واندیشه وذهن وشناسائی عالم از دیدگاه اندیشمندان نیز چیزی بیآموزد «آنگاه مسلم است که چنین شخصی خود می بایست انسانی اندیشمند وفکور باشد» که در طول زندگی خود برای آموختن زندگی هرروزه وهمچنین در طول عمر خود بسیار اقدام کرده دانش فکر واندیشه را , دوران خود را به شکل فکورانه وبا شوق دنبال مینماید وبدین شکل خود نیز به مرور از دسته ی اندیشمند انی خواهد شد که تنوع فکری او در سطح خوبی قابل استفاده , یادگرفتنی وشنیدنی است , چراکه ا وبسیار نیز می آموزد وواین آموزش باعث میگردد که مطمئن شویم که او انسان ساده ویا فردی عامی نیست بلکه خود فردی درخور شناخت است که چنانچه به گروه اندیشمندان ومتفکرین علاقمند باشیم شناخت این شخص نیز تنوع بسیار جالبی برای آدمی ئخواهد بود شکل اندیشه وتفکر هرکسی متعلق بخود اوست واپرچه سخننان بزرگان در نهایت امر چون درکنار هم گذاشته شود همگی گوینده ی واحدی در زمینه عشق و زندگی وهستی و... است اما هر انئیشمندی شخصی مجزاست که بی شک بسیار افکاری دراو میتوان یافت که حالب توجه باشد بسیار اندیشه هایی دارد که درنوع خود با شکل گفتار او با دیدگاه او ارزش شنیدن ویاد گرفتن دارد اینگونهاندیشمندان خود بگونه ای لغتنامه جدیدفرهنگی هستند بدین معنا که حتی شاید ضرب المثلها و شکل گرفتاری حتی شکل گفتن جوک وطنز وکنایه وانتقاد آنان نیز دیدنی وشنیدنی ست که هریک لطف خود را دارد ودانشی جدید بر اندیشمند یا فردی حتی عام است که دوست دارد دنیا را بدید بهتر جامع تر کامل تر با درکی زیباتر واندیشه ای نوین تر ببیند واحساس کند وزندگی کند.
ودرنتیجه شما نخواهید دید که کسی انباری از اندیشه هایزیبا یا خوب وبد یا سخنان بزرگان باشد بدون اینکه خود این شخص درخود چیزی را دارا باشد که او را بسوی اینگونه افراد سوق میدهد وهرآنکه به شکلی از اشنائی با ندگی بزرگان درهرمقام علمای دین یا علمای علم یا شاعران وبزرگان اندیشه فکر وفلسفه ومنطق ... وغیره همه وهمه وقتی توجه کنیم میبینیم به هریک یا اگر به همهی آنان شخصی علاقمند باشد خود نمیتواند انسانی سبکسر یا غیر منطقی یا ساده لوح یا حتی آدمی ساده واز جز عامیان بسیار سادهی زندگی باشد که نه دانش وسوادی دارد نه ازخود وزندگی چیزی درنتیجه همین امر نماینده این است که چه کشانی در زندگی با وبدون مدرک اندیشمندانی محسوب میشوند که در زندگی بر دیگران نیز اثر گذار خواهند بود خواه به نامی برسند خواه در حد زندگی معمولی از طرف اطرافیان درمحدوده زندگی خود شناخته شوند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شنیدم که مردان راه خدا
دل دشمنان را نکردندتنگ
تو را کی میسر شود این مقام
که با دوستانت خلاف است جنگ .
* گلستان سعدی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«اندیشمندان» همواره در تجلی تفکّر نو و جدید وساختار دنیایی بهتر بسیار ارزشمند وفعال بوده اند واینانند که همواره دردنیای دیروز وتامروز با افکار واندیشه ها وپسنهادات وراهکار های خود جهانی بهتر را برای آدمیان در زمان حضور خویش ساخته اند وزندگی نوین را در هرزمان مطابق با نیازهای آن موقع شکلی جدیدر ومارزشمند داده اند نبوغ اندبیشمندان همواره در طی روزگاران گذشته تا بامروز برهمکان ثابت گردیده است ونیاز آدمی ودنیا به حضور ووجود اندیشمندانی که به بهتر ساختن شکل تفکر واندیشه پرداخته اند نیازی مداوم وضروری دارد ما اندیشمندان را در هر قشری از جامعه میتوانیم ببینیم وگاه در میان این عده درسنین مختلف نیز دچاز شگفتی هائی از نظر شکل اندیشه ودیدگاه میشویم بسیارند کسانی که بگونه ای بسیار زیبا ودر خور فهم همگان به دنیا ارائه میدهند ودر تلاش هرچه ساده تر نمودن شکل گرفتاری اندیشه های خود هستند چراکه جامعه میبایست به یکسان در تعالی فرهنگ واندیشه خود بکوشد واینکه اندیشمندی تنهاا با جملات قصار وکلماتی درخور فهم گروهی بکار پرداخته چه درنوشتن کتاب ودر آموزش مطلبی از اینگونه راته استفاده کند نمیتواند همواره موفقیت آمیز باشد وعلت بوضوح مشخص است که ما نیازمند این هستیم که فرهنگ ودرون مایهوافکار تمامی مردم کشورمان به یک گونه مساوی در پیشرفت وترقی فکری باشد دنیسا با شکل جدید خود دیگرگونی فکری بسیاری را درتمامی جوامع دنیا شاهد بوده است لذا ایران نیز چون دیگر کشورها نیازمند ساختار فکری جدی وبازسازیهای دوباره فرهنگی اجتماعی در سطحی وسیع میباشد اینکار از عهده هیچکس جز اندیشمندان ومتفکرین وروشنفکران جامعه بر نمی اید وساده گوئی اندیشه ا از جمله روشی ست که میبایست در تداعی اندیشه ودر فهم عام جامعه به شکلی مثبت وسودمند بکار گرفته شود وباانکه انئدیشمند خود بسیار در تبانی وسازش باا دنیای پیرامون خود دچار دردها وشملات بسیار میشود اما همان اوست که می بایست چاره جئی دردهای دیگری بوده وفریادرس مردمانی باشد که نیازمند دانش وعلم ودانائی او هستندو اندیشمند نیز درپس تمامی ناملایمات زندگی انگونه که بسیار دیده ایم همواره زودتر به نتایج خوب زندگی دست میابد واگر توجه کرده باشید ایمان وپذیرش خداوند تعالی ویکتا یکی از بزرگترین دست آوردهای اندیشمند بودن است که اورا نیز در راه او حمایت کرده یاری دهنده ی راه او در تمامی زندگی خواهد بود چراکه خداوند میخواهد که او به سرانجامی مثبت رسیدذه ونتیجهای گرانبار از اینن بنده ی زمینی خود را در روی زمین شاهد باشد حال درهر راهی که هست بی شک اندیشمند نیز برای همین به زمین ازسوی خداوند آمده وانسسانیست جهت رهنمائی بشر بسوی تعالی فکر واندیشه.
_______کجاست: سروده ی فرزانه شیدا_____

دست براین دل غمگین مگذار
کز شرار دل من میسوزد
و دگر آینه هم با افسوس
همره دیدهء من گریه کنان
دیده بر دیده ی من می دوزد
با دلـــم هیــچ مـگو
که ز بغضـی ســوزان
شاخهء صبــر و تحمل در آن
بی امان میشکند در اندوه
و دلم همچو غروبی غمناک
پشــت کوهــی تنــها
در پریشـــانی روح
دعا دست نیازی دارد
پس خدای منه سرگشته کجاســت
که ببیند دل ویرانم را
دیدهری خسته و گریانم را
بغض پنهان شده در جانم را
از دلم هیچ مپرس
که هر آن شب به مناجاتی پاک
در پس شــعلهء شمعی آرام
تا ســـحرگاه خــدا
دیده ای بیـدار است
و درین نیـم ره رفتـهء خـویـش
در سوال دل خود وامانده سـت
که خدای منه سرگشته کجاسـت
که اگر از سر رحمت بر من
در شادی را بست
با دلم باز بگوید ز چه رو
همچنان درب محبت بر دل
قفل و زنجـیر شد ه ست
و کدامین روزی پاسخی خواهد داد
بر مناجات منه حیرانـی
که بسـی آزرده
که بسـی وامـانده
همچنان گریانم همچنان گریانـم

پس خدای منه سرگشته کجاسـت
که مرا دریابد ، که مرا دریابد
منکه در این شب تردید سیاه
بس باو محتا جـــم
بس باو محتاجـــم
فرزانه شیدا / 1382 /2003
_______________________
ما نیازمند این هستیم که اندیشمندان امروز ما در هر سطح ومقام ورشته وعلمی که حضور دارند درخدمت همگان بوده وخود را متعلق به یک بخش خاص فکری ندانسته وهمانقدر که دراندیشه ی خود وجامعه ی اندیشمندانی چون خود در حال پیشروی وبازسازی های فکری اندیشه ای هستند , در سطح ملی, نیز آنچه را درتوان آنان است با همه ی مردم شریک شده وآموخته های خویش را چه از طریق رسانه ها چه نوشتار کتبی ساده وجامع اما در خور فهم همگان به ملت وجامعه ی خود هدیه داده و « وظیفه ی ملی »خود را که رفاه جامعه با اندیشه ای نوین است بدین شکل به همگان عرضه دارند چرا که اندیشمند بمانند همان تولید کننده مواد غذائی در تغذیه ی فکری جامعه موثر است ودر تولید انبوده می بایت به همگان این مواد اندیشه وذهن را زسانده وهمه رادر ترازوی خود به یکسان دانسته وبه یکسان به تمامی قشرهای دریک جامعه بپردازد وبه هریک بگونه ای درخور فهم همان گروه این تغدیه فکری واندیشه های نوین را برساند

واینکه چه راهی برای پیشرفت بیشتر یک جامعه در همه سطوح میتوتاند موفق وکار ساز باشد درتمامی دنیا ثابت گردیده است که رادیو تلوزیون ورسانه های گروهی بالاترین نقش را در اطلاع رسانی وتفکر جامعه بعهده دارند وصرفنظر از ان ما نیازمند این هستیم گکه اندیشمندان ما در سطوح تحصیلی اعم از دبستان تتا اخرین مرحله تحصیلات دانشگاهی حصور دائم ومثبت داشته ونقش سازئنئه خود را در نوشتم کتابهای تحصیلی جامع ودرخورد سن هرگروه نوشته , چاپ وبه اموزش پرورش ارائه نمیایند ودولت هرگشوری نیز موظف ایست در جهت بهتر ساختن جامعه خود در زمینه تحصیلی همگونه یاری را به اتندیشمندان جامعه ما برساند خواه بدین شکل که خود هزینه اینگونه کتابها را بعهده بگیرد خواه راه وروشی را در اختیار اندیشمندانن قرار دهد که بواسطه آن اندیشمند جامعه ما بتواند افکار خود را به سرزمین خود منتقل کرده ودنیائی بهتر وسازنده تر را شاهد باشیم .به امید اینکه شاهد روزهای بهتر ,زندگی متنوع تر با درک ودانش وامیدی بیشتر در راهکار اجتماعی ونوع اندیشه های نوین روبرو شده اندیشمندان جامعه ما نیز حضور گشترده ای در جامعه یفکری ایران را در همه قشرهای جامعه حفظ نمایند چرا که اندیشمند نیز خود کسی ازمیان همین جامعه است ونیاز دیگران بهاو نیازی ست که برای اووظیفه ایجاد میکند برای انکه میداند با روش تفکر خود میتواند چاره ساز فکری بسیاری از مسائل برای دولت وملت خود باشد واگرچه همواره فکر حدید با مشکلات بسیاری از جانب کستانی روبرو میشود که خواهان تغییر نیستند اما همواره اندیشمند پیروز بوده است وخواهد بود واندیشمندی وفادار جامعه ی خود میباشد که خود را متعلق به میهن دانسته وهموراه در تلاش سازنده ی خود را بکار گرفته سکوت را شکسیته وافکار خود را بادیگران تقسیم کرده ودر کنار آن باوجود مخالفتها سکوت نکرده خود رزا مسئول ویاور مردم وملت وکشور خویش بداند ودرمیان مردم حضور جدی وواقعی واثر گذار داشته باشد.
___________________________________

*اندیشمند همواره بدنبال پیدا کردن راهی مناسب برای بهبود زندگی آدمیان است . ارد بزرگ
*اندیشمندان را شاید بتوان نادیده گرفت و یا بزور خفه شان نمود ! اما تاریخ ، گواه هزاران سال فریاد رسای آنان بوده و هست . ارد بزرگ
*اندیشمند یگانه است و اگر از ترس سکوت نمود با آدمهای دیگر هیچ فرقی ندارد . ارد بزرگ
*اندیشمندانی همواره نا آشنا می مانند که راه سخن گفتن با مردم خویش را نمی دانند . ارد بزرگ
*راه های آینده ابتدا در اندیشه خردمندان رسم می گردد سپس مردم با کوششی بسیار آن راه ها را خواهند ساخت. ارد بزرگ
●_ پایان * فرگرد اندیشمند _●

_________به قلم فرزانه شیدا __________

اسلو / نروژ

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ