سياستمدار سابق آمريكايي:
اوباما به سرنوشت امپراطورهاي رومي دچار ميشود
خبرگزاري فارس: معاون وزير خزانهداري اسبق آمريكا با بيان اين كه مخالفتها با اوباما نشانگر تكدورهاي بودن دوران رياست جمهوري اوباماست، نوشت: اوباما همانند آخرين پادشاهان امپراطوري روم، توان جلوگيري از سقوط امپراطوري خود را ندارد.
وي افزود: رايدهندگان آمريكايي سرخوردگي خود را از طريق ضعيف دانستن رئيسجمهور اين كشور ابراز ميدارند كه همين امر ميتواند نشانهاي از آينده تكدورهاي روساي جمهور آمريكا باشد. روساي جمهور آمريكا از اين پس درست به اندازه "امپراطورهاي روم سابق " در روزهاي پايان عمر اين امپراطوري ناكارآمد خواهند بود.
سردبير سابق "وال استريت ژورنال " با اشاره به اين نكته كه "باراك اوباما " از هماكنون اوصاف يك رئيس جمهوري تكدورهاي را داراست، ادامه داد: در حالي كه وي به مردم آمريكا قول تغيير داده بود، تاكنون هيچ تغييري حادث نشده است. لايحه "بيمه درماني " ارائه شده از سوي اوباما، عصبانيت بسياري از شركتهاي خصوصي بيمه را كه به دنبال سود بيشتر هستند برانگيخته و به نظر ميرسد كه تنها به كاهش خدمات درماني منجر شده و باعث سرمايهگذاري بيشتر در مجموعههاي نظامي - امنيتي و تقويت شركتهاي خصوصي ارائه كننده خدمات به نيروهاي نظامي خواهد شد.
وي با اشاره به اينكه شايد جالب باشد كه بدانيم 700 ميليارد دلار از بودجه نظامي آمريكا به جيب اين شركتهاي خصوصي سرازير شده است، تصريح ميكند: در "سرمايهداري از نوع آمريكايي " بخش زيادي از ماليات مردم توسط دولت به جيب برخي شركتهاي خصوصي خاص ريخته ميشود. با اينحال، جمهوريخواهان از "سوسياليستي شدن " خدمات درماني ابراز نگراني كردهاند!
اين تحليلگر آمريكايي اذعان داشت: هم جمهوريخواهان و هم دموكراتهاي آمريكا خصوصيسازي بسياري از فعاليتهاي نظامي را راهكار خوبي براي جذب كمكهاي تبليغاتي از صاحبان اين شركتها در زمان انتخابات دانسته و از اين فرصت حداكثر سوءاستفاده را كردهاند. در حال حاضر تعداد زيادي شركت خصوصي در آمريكا وجود دارند كه در بازار آزاد موفق به كسب يك دلار درآمد نيز نشدهاند اما دولت آمريكا مالياتهاي دريافتي را به طرق مذكور به سوي ايشان سرازير كرده است. در عين حال همين دولت آمريكا بار سنگيني را با الزامات مربوط به وام به مردم كشورش تحميل ميكند.
* اوباما بهترين فرصت براي پايان دادن به جنگ عراق را از دست داد
رابرتز با اشاره به اينكه اوباما فرصت بسيار خوبي را براي بازگرداندن سربازان آمريكايي به كشورشان پس از كنار رفتن "بوش " از قدرت از دست داده است، تصريح كرد: "دولت بوش در روزهاي پاياني متوجه شد كه با قرار دادن شورشيان سني عراقي در ليست پرداخت حقوق خود، ميتواند در عراق برنده باشد! تنها در يك مقطع 80هزار شورشي عراقي از آمريكا پول دريافت ميكردند، در چنين شرايطي تنها كاري كه اوباما بايد انجام ميداد اين بود كه با اعلام پيروزي در عراق سربازان آمريكايي را به خانه و كاشانهشان بازگرداند و از بوش نيز به خاطر كسب اين به اصطلاح پيروزي قدرداني كند. با انجام اين كار، صداي جمهوريخواهان هم در نميآمد. بديهي است كه اگر اوباما دست به چنين اقدامي ميزد، سود شركتهاي وابسته به مسايل نظامي - امنيتي دچار نقصان ميشد. بنابراين اوباما به جاي آنكه به خواسته مردم آمريكا جامه عمل بپوشاند دست به ازسرگيري جنگ در افغانستان زد و همچنين يك جنگ جديد را نيز در پاكستان به راه انداخت و در ادامه به تكرار تهديدهاي نظامي بوش و چني عليه ايران همت گماشت.
معاون وزير خزانه داري اسبق آمريكا كه در سال 1993 بر اساس يك ردهبندي به عنوان يكي از هفت روزنامه نگار برتر آمريكا نيز معرفي شده است، در ادامه نوشت: در چنين شرايطي مردم آمريكا از خدمات درماني بيشتر بهرهمند نخواهند شد بلكه شركتهاي نظامي به سود سرشار خود خواهند رسيد، همچنين به جاي صلح بايد شاهد شعلهورتر شدن آتش جنگ باشيم.
وي با اشاره به اينكه رايدهندگان آمريكايي به خوبي متوجه موضوع شده و از اوباما و دموكراتها روي برگرداندهاند، تصريح كرد: بسياري از راي دهندگان مستقل آمريكايي كه در واقع پيروزي را براي اوباما به ارمغان آوردند اكنون در مقابل وي موضع گرفتهاند. همين موضوع باعث شد كه در انتخابات فرمانداران "نيوجرسي " و "ويرجينيا " جمهوريخواهان گوي سبقت را از دموكراتها بربايند. راي مردم اين ايالتها به جمهوريخواهان به واقع اعتراض به عملكرد دموكراتها بوده و نبايد آن را به مثابه راي اعتماد به جمهوريخواهان تلقي كرد.
* محكوم كردن گزارش گلدستون شرمآور است
اين اقتصاددان آمريكايي با بيان اين نكته كه اوباما و كنگره آمريكا اعتبار خود را از دست دادهاند به راي موافق 344 نفر از نمايندگان كنگره آمريكا در برابر تنها 36 راي مخالف در محكوميت گزارش گلدستون اشاره كرده و تاكيد كرد: به اين ترتيب روشن شد كه كنگره آمريكا نيز همچون يك عروسك خيمهشببازي در دستان لابي رژيم صهيونيستي و AIPAC قرار دارد.
رابرتز با يادآوري محتواي گزارش گلدستون تصريح كرد: اين گزارش توسط كميته حقيقتياب سازمان ملل متحد در خصوص جنگ غزه تهيه شده بود. جنگ غزه به واقع حمله گسترده رژيم صهيونيستي به 1/5 ميليون آواره فلسطيني بود كه سرزمين و خانه و كاشانهشان به وسيله صهيونيستها به سرقت رفته است. هدف اين حمله در حقيقت شهروندان فلسطيني و زيرساختهاي غيرنظامي بود. با مقياس دادگاه نورنبرگ كه براي محاكمه سران آلمان نازي برگزار شد، اين تجاوز نيز قطعا يك جنايت جنگي بود. گلدستون نهتنها يك حقوقدان يهودي بلكه يك صهيونيست هم هست. با اينحال صهيونيستها از وي به عنوان "يك يهودي از خودبيگانه " نام ميبرند چرا كه به جاي تبليغات رژيم صهيونيستي حقيقت را در گزارش خويش نگاشته است.
به نوشته اين روزنامهنگار 70 ساله آمريكايي، در هنگام اين رايگيري در كنگره آمريكا، يكي از نمايندگان كنگره اين كشور به نام "دنيس كوسينيچ " (Dennis Kucinich) كه اكنون قطعا در ليست ترور ايپك قرار دارد از ساير نمايندگان كنگره پرسيد كه آيا از شرمآور بودن محكوم كردن گزارش گلدستون در كنگره آمريكا مطلعند؟ تمام جهان گزارش گلدستون را پذيرفته است. اما پاسخ نمايندگان كنگره به اين سوال با راي غيرمنطقي ايشان روشن شد! از نظر ايشان اينكه جهانيان چه ميانديشند مهم نيست چرا كه آنها هزينه مبارزات تبليغاتي اعضاي كنگره را نپرداختهاند!
* تهيه خوراك براي تداوم نمايش مسخره مبارزه با تروريسم
بنابر گزارش فوق، اين عمل شرمآور و چاپلوسانه به اصطلاح "بزرگترين دموكراسي جهان " در شرايطي به وقوع پيوست كه يك هفته قبل از آن 23 عضو سازمان سيا در ايتاليا به اتهام آدمربايي محكوم شدند. در ايتاليا نمايندگان سازمان سيا به عنوان "فراري از عدالت " شناخته ميشوند و در واقع شايسته اين عنوان نيز هستند. شخص ربوده شده در ايتاليا تسليم رژيم دستنشانده آمريكايي مصر شد در حالي كه پيشتر سالها در مصر بوده و شكنجه شده بود. اتهام وارده به اين شخص ربوده شده به حدي نامعقول بود كه حتي يك قاضي مصري نيز راي به آزادي وي داده بود.
به نوشته رابرتز، يكي از مامورين دستگير شده سازمان سيا در ايتاليا "سابرينا دسوسا " (Sabrina deSousa) نام دارد كه زني جوان است. به اعتراف وي نيز اقدام سازمان جاسوسي آمريكا در ربودن يك شخص و فرستادن وي به كشوري ديگر كاملا غيرقانوني بوده است. شخص ربوده شده به مصر فرستاده شد تا مورد شكنجه قرار گرفته و به اعمال تروريستي اعتراف كند تا بدينوسيله نمايش مسخره مبارزه با تروريسم ادامه يابد. بدون وجود چنين نمايشهايي حتي براي بينندگان پر و پا قرص شبكه "فاكس نيوز " نيز روشن خواهد شد كه پشت پرده جنگهاي آمريكا انگيزهاي غير از مبارزه با تروريسم قرار داشته است.
خانم دسوسا اظهار داشته است كه تمامي اقدامات انجام شده توسط وي توسط مقامات واشنگتن به تصويب رسيده بوده است با اينحال دولت آمريكا كه مردم اين كشور را دائما به خاطر عدم حمايت از نيروهاي اين كشور مذمت ميكند براي دفاع از وي كه به دستورات غيرقانوني دولت بوش عمل كرده بود هيچ كاري نكرده است.
اين تحليلگر آمريكايي تصريح كرد: اين بدان معناست كه جنايات انجام پذيرفته توسط بوش، چني، پنتاگون و سيا بزرگتر از آن است كه بتوان آن را توجيه كرد، حتي توسط شخص مطرودي چون "جان يو " (John Yoo) و جامعه فدراليست جمهوريخواهان آمريكا.
خانم دسوسا كاملا نگران سرنوشت خويش است اما وي به هيچ وجه نگران سرنوشت آن شخص بيگناهي نيست كه به مصر فرستاده شد تا مورد شكنجه قرار گرفته و سرانجام يا تروريست بودن خود را بپذيرد و يا زير شكنجه بميرد. اظهار پشيماني دسوسا تنها به خود وي بازميگردد چرا كه دستورات دولت شيطاني كشورش را به انجام رسانيده اما اكنون ميبيند كه اين دولت شيطاني به وي پشت كرده است. اما وي بخاطر اقدام كثيفي كه عليه يك شخص بيگناه انجام داده است اصلا پشيمان نيست.
شايد دسوسا و 22 همكار وي از آن دسته افرادند كه با بازيهاي رايانهاي خو گرفته و رشد كردهاند. شايد از نظر ايشان دزديدن يك انسان و رهسپار كردن وي با هواپيماي سيا به مصر تنها يك سرگرمي بوده باشد. شايد اين اقدام از نظر ايشان شبيه به ماهي گرفتن براي يك ماهيگير يا شكار يك آهو توسط يك شكارچي بوده باشد!
اين روزنامه نگار سابق "وال استريت ژورنال " ادامه داده است: يافتههاي اين دادگاه ايتاليايي در حالي كه روشن است كه ايتاليا عروسك خيمهشببازي آمريكاست نشان ميدهد كه اقدامات آمريكا ديگر حتي براي عروسكهاي خيمهشببازيش نيز قابل هضم نيست.
* ايجاد مسير جديد انتقال گاز دليل اصلي حمله به افغانستان
رابرتز با اشاره به سخنان "كرايگ موراي " (Craig Murray) رئيس دانشگاه داندي و سفير سابق بريتانيا در ازبكستان تا سال 2004 رژيم ازبكستان را رژيمي استالينيست و توتاليتر ميداند كه مورد حمايت آمريكا قرار دارد. به گفته موراي، گزارشهاي اطلاعاتي MI5 كه از سازمان سيا دريافت ميشد از برخي روشهاي دهشتناك شكنجه خبر ميداد. "در اين روشهاي غيرانساني شكنجه، افراد بهوسيله بطريهاي شكسته مورد تجاوز قرار ميگرفتند، كودكان نزد پدر و مادرشان شكنجه ميشدند تا پدر يا مادرشان اعترافنامه را امضا كند و همچنين بعضي از افراد در آب جوش شكنجه ميشدند. " جالب اين است كه اين گزارشهاي شكنجه از سوي سازمان سيا براي MI5 و واشنگتن به عنوان سندي بر توطئه گسترده القاعده ارسال شده است!
موراي به اين نكته اشاره كرده است كه مظنونين بهوسيله پروازهاي سازمان سيا به زندانهاي ازبكستان تحويل شده و از ايشان خواسته ميشد تا به عضويت در القاعده اعتراف كنند. مظنونين بايد به آموزش ديدن در اردوگاههاي القاعده در افغانستان و حتي ديدار با شخص "اسامه بن لادن " اعتراف ميكردند. اين اعترافات تحت شكنجه، مدام توسط سازمان سيا در بوق و كرنا ميشد.
اين سفير سابق كه تا آن زمان خيال ميكرده است كه در خدمت يك دولت دموكراتيك و اخلاقگرا قرار دارد تصريح ميكند كه از اين خبرها "بهتزده " شده است. او هرگز فكر نميكرد كه رژيمهاي به اصطلاح حامي حقوق بشر كه توانستند نازيها را شكست داده و در برابر استالين بايستند خود را براي انجام هر جنايتي براي به دست آوردن منافع بيشتر آماده كرده باشند.
به نوشته اين روزنامهنگار آمريكايي، موراي به مسائل مهمي پي برده است. او مستنداتي را ملاحظه كرد كه نشان ميداد انگيزه آمريكا و انگليس از حمله به افغانستان تنها دستيابي به منابع گاز طبيعي در تركمنستان و ازبكستان بوده است. آمريكاييها به خط لولهاي نياز داشتند كه روسيه و ايران را دور زده و از افغانستان عبور كند. براي دستيابي به اين منظور، حمله به افغانستان ضروري بود. اما به مردم آمريكا گفته شد كه جانشان در خطر است و بخاطر واقعه 11 سپتامبر بايد به جنگ با تروريستها پرداخت و البته افراد احمق نيز آن را باور كردند.
موراي تصريح كرده است: اگر به چيدمان سربازان آمريكايي در مقايسه با ساير نيروهاي ناتو در افغانستان توجه شود، كاملا روشن است كه ايشان به نوعي موضع گرفتهاند كه بتوانند از مسير خط لوله محافظت كنند. بنابراين روشن است كه اين حمله نه بخاطر دموكراسي بلكه بخاطر پول و انرژي به انجام رسيده است.
رابرتز از "حامد كرزاي " رئيس جمهوري افغانستان به عنوان مشاور بوش در طرحريزي نقشه خط لوله گاز نام برده و وي را رئيس جمهور تحميل شده از سوي آمريكا به مردم افغانستان دانسته است كه جز از سوي آمريكاييها از سوي گروه ديگري در افغانستان حمايت نميشود.
در پايان اين گزارش تصريح شده است كه موراي پس از اين افشاگريها به خواسته ايالات متحده از دستگاه سياست خارجه بريتانيا كنار گذاشته شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر