زندگی از دیدگاه بزرگان ، دانشمندان و فلاسفه
زندگی به تناسب شهامت آدمی گسترش یا فروکش مییابد. آنین نین
زندگی مانند نقش و نگارهای قالی ایرانی است که زیبا هست ولی درک معنای آن مشکل است . آلدوس هاکلی
زندگی از بودن شروع می شود و تا شدن ادامه می یابد . ارد بزرگ
زندگی من همواره چون فاجعه ای بوده است که هرگز اتفاق نیافتاده بود !!! . أوئستین وویک
زندگی انسان مانند شبنمی است که از برگ گلی می لغزد و فرو می چکد. بودا
زندگی هوس یکی شدن برای عشق ورزیدن که توی جمع باشی و هم کلامی برای خودت پیدا کنی. یکی که مکمل عشقت باشه وکاملش کنه. قرار نست که اون حتما موافق جنست باشه، قراره که عاشق باشه وهمدل باشه . بنجامین دسریل
زندگی کردن چون مجموعه ای ست از لایه های زیرین یک سازنده گی عاشقانه ایست که دوباره و دوباره در طول زندگی بازسازی می شود اینرا زمانی باور می کنی که آنرا امتحان کرده باشی!!! . بیورنست یئرن
زندگی بدون عشق همچون درختی است بدون شکوفه و باروبر. جبران خلیل جبران
زندگی خود را تبدیل به مدرسه ای برای یاد گرفتن کن. جان دیوئی
زندگی چیست ؟ یک مزبلۀ کثیف ، یک قتلگاه فجیع ، یک دارالمجانین بزرگ که تا کنون تحت هیچ قانون منظمی اداره نشده است . ویر
زندگی مانند لبخند ژوکوند است، در نظر اول به روی بیننده تبسّم می کند، امّا اگر در او دقیق شوی می گرید . ژری تایلر
زندگی تراژدی است برای آنکسیکه احساس میکند و کمدی است برای آنکه میاندیشد.ژان دلابرویر
زندگی روزانه شما پرستشگاه شما و دین شماست .آنگاه که به درون آن پای می نهید، همه هستی خویش را همراه داشته باشید . جبران خلیل جبران
زندگی، همچون رودی بزرگ، جاودانه روان است. رابنیندرانات تاگور
زندگی با عشق هرگز تیره نیست. لئو بولیسکا
زندگی بدون موسیقی اشتباه است . فردریش نیچه
زندگی کوتاه است اما طولانی ترین چیزیست که در اختیار ما انسانها قرار دارد. فررد هاند هاین
زندگی آنقدر کوتاه است که بعضی ها فقط میرسند کارهای ضروری خود راانجام دهند!!! . فرد هند فاین
زندگی ما ، زائیده اندیشه ماست. مارک اورل
زندگی خواب است و عشق رؤیای آن . موسسه
زندگی بازیچۀ دست اقبال نیست ، بلکه فرصت عظیمی است که باید از ان استفاده کرد و مغتنمش شمرد . مارون
زندگی به چیزی نمی ارزد ، اما ارزش هیچ چیزی به اندازه زندگی نیست. مالرو
زندگی چیزی جز مبارزه میان عاطفه وعقل نیست. مارک تواین
رنج از دیدگاه بزرگان ، دانشمندان و فلاسفه
بزرگان تنها رنجهاست که باقی می ماند . فردوسی خردمند
رنج منتهی به گنج را کسی خریدار نیست . فردوسی خردمند
سختی های بزرگ به آدمی نیرویی دو چندان می بخشد . ارد بزرگ
مستمند کسی است ، که دشواری و سختی ندیده باشد . ارد بزرگ
دانش ارزش آن را دارد که به خاطر آن رنج ها بکشی . فردوسی خردمند
آنکسی که از رنج زندگی بترسد ، از ترس در رنج خواهد بود . مثل چینی
آنکه آفریننده و با فر است در این جهان رنج های بسیار خواهد خورد . فردوسی خردمند
کسی که خرد ندارد همواره از کرده های خویش پشیمان و در رنج است . فردوسی خردمند
رنجدیده ! اگر بکوشی تا چیزی از مال خویش را به مردم بذل کنی بی تردید رستگاری . جبران خلیل جبران
دل در آرزوی آنچه دسترسی بدان متصور نیست نباید بست ، از آنکه مایه رنج تن و بلای جان است . بزرگمهر
نگاهت رنج عظیمی است، وقتی بیادم میآورد که چه چیزهای فراوانی را هنوز به تو نگفتهام . آنتوان سنت اگزوپری
از دانش آموختن هیچ زمان غافل ممان ، گرچه در این راه رنجها کشی ، مبادا که دلت از آموختن ناتوان و آشفته گردد . بزرگمهر
شاید من بهتر می دانم که چرا بشر تنها حیوانی است که می خندد.تنها انسان است که به شدت رنج می برد و مجبور است خنده را بیافریند. نیچه
بگذار شیطنت عشق چشمان تو را بر عریانی خویش بگشاید ، هر چند آنجا جز رنج و پریشانی نباشد اما کوری را به خاطر آرامش تحمل نکن . دکتر علی شریعتی
امید ، آهستگی و ملایمت زندگی را روشن و شیرین می کند ، خشم و تیزی مایه رنج و بلاست . آهسته رو از عیبجوی می گریزد و شرم و آهستگی را دوست می دارد . بزرگمهر
آن که گرفتار رنج و عذاب شده اما با ذاتش و هویتش همنواست همانند کشتی است که سکانش درهم شکسته و در اطراف جزایر و دریاها سرگردان است و از هر طرف محاط در خطرها ، ای بسا که غرق نشود و به قعر دریا فرو نرود . جبران خلیل جبران
به این زمین گرد که بسرعت می گردد بنگر که درمان ما در آن است و درد ما نیز ، نگاه کن و ببین که نه گردش زمانه آن را می فرساید و نه رنج و بهبودی حال بشر آن را به آتش می کشد ، نه آرام می شود و نه همچون ما تباهی می پذیرد . فردوسی خردمند
ما انسانها اینطور آفریده شده ایم که اگر بدانیم میلیونها سال در جهان باقی خواهیم ماند ولی قرین اندوه و بدبختی خواهیم بود راضی می شویم و حتی خوشحال می گردیم لیکن اگر بفهمیم که از بین می رویم و در عوض هیچ شکنجه و رنج نخواهیم کشید اندوهگین و مایوس می شویم !!! . موریس مترلینگ
در رنجی که ما می بریم ، درد نه تنها در زخم هایمان ، که در اعماق قلب طبیعت نیز حضور دارد.در تغییر هر فصل ، کوهها ، درختان و رودها ظاهری دگرگونه می یابند ، همانگونه که انسان در گذر عمر ، با تجربیات و احساساتش تحول می یابد. در دل هر زمستان ، تپشی از بهار و در پوشش سیاه شب، لبخندی از طلوع نمایان است . جبران خلیل جبران
کار دلخواه برگزین تا رنج نبینی . کنفوسیوس
برگرفته از :
http://arashlovely.blogfa.com/post-26.aspx
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر